سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ختومات قرآنی

دست دادن خاتمی

    نظر
در حاشیه ادعای آقای خاتمی مبنی بر مونتاژی بودن فیلم دست دادن با زنان ایتالیایی

نویسنده این سطور در یکی از آموزشگاههای آزاد سینمایی کشور، دوره کوتاه کارگردانی سینما را گذرانده است. در حال حاضر هم دانشجوی یکی از دانشگاههای هنری کشور در رشته سینما هستم و ترم دوم این رشته را به پایان برده ام.
با این مقدمه فکر می کنم حق داشته باشم تا در ادعای جناب آقای خاتمی در مورد مونتاژی بودن فیلم مصافحه شان با زنان ایتالیایی خدشه وارد کنم. البته این خیلی خوشحال کننده است که ارزش های دینی و اخلاقی آنقدر در ایران زنده هستند که یک سیاستمدار وقتی فیلم دست دادنش با زنان نامحرم منتشر می شود، احساس کند لازم است  به جای توجیه، خود را از محتوای این فیلم تبرئه کند. اما از آقای خاتمی که همیشه شعار صداقت با مردم را سر می دهند و ملبس به لباس بزرگان دین هستند انتظار می رفت که به جای ادعای مونتاژی بودن  فیلم، از مردم معذرت خواهی می کردند تا خدای ناکرده علاوم بر لمس بدن نامحرم، به دروغگویی متهم نشوند. دیگر اینکه فیلم دست دادن با زنان ایتالیایی اولین فیلم آقای خاتمی از این نوع نیست. جای این سئوال وجود دارد که ایشان در مورد فیلم جشن هفته نامه چلچراغ و فیلم مراسمی که در سالن «اریکه ایرانیان» برگزار شد چه جوابی دارند که بدهند. بگذریم.

اما در مورد اینکه آیا فیلم اخیر مونتاژ هست یا خیر، باید اول مشخص شود که «مونتاژی بودن یک عکس یا فیلم» به چه معناست؟ اینکه مونتاژِی بودن عکس را هم در سئوالم مطرح می کنم بدین خاطر است که معمولاً به اشتباه، نوع مونتاژ در یک عکس به مونتاژ در یک فیلم، تعمیم داده می شود. اشتباهی که گویا آقای خاتمی هم به دامن آن غلطیده اند. در صورتی که مونتاژی بودن عکس مقوله ای جدا از مونتاژی بودن فیلم است.
مونتاژی بودن یک عکس، یعنی اینکه اجزایی را که در عالم واقع و در لحظه عکسبرداری در کنار هم نبوده اند، در یک تصویر به گونه ای در کنار هم قرار دهند که به نظر بیاید در لحظه ثبت عکس، در کنار یکدیگر بوده اند. این کار را زمانی تنها در لابراتوارهای عکاسی می شد انجام داد ولی امروز به نحوی راحتتر و با شکلی طبیعی تر می توان با یک برنامه گرافیکی کامپیوتری مثل برنامه «فتوشاپ» انجام داد. مثل عکسی که طرفداران جرج بوش در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا، از جان کری (کاندیدای دموکرات) در کنار «ساندر لوی»، بنیانگذار کلیسای شیطان منتشر کردند که مشخص شد، مونتاژی از عکس یادگاری مرلین منسون (خواننده ضد خدا و مسیح) با «ساندر لوی» و عکسی از جوانی «جان کری» است.

اما مونتاژی بودن یک فیلم به چه معناست؟
کنار هم قرار دادن دو یا چند نما (پلان) را که الزاماً وحدت زمانی و مکانی ندارند، «مونتاژ» می گویند. ننتیجه این می شود که بیننده تصور می کند این چند پلان بی ربط، در مجموع یک زمان و یک مکان واحد را نشان می دهند. مثلاً می توان نمایی را از یک سیاستمدار که در قسمت تماشاگران یک ورزشگاه نشسته است فیلمبرداری کرد. در عالم واقع، سیاستمدار مثلاً مسابقه فوتبال را تماشا می کرده است، اما در این نما مشخص نیست که سیاستمدار چه صحنه ای را تماشا می کند. صحنه یک مسابقه فوتبال؟ صحنه رقص چند زن؟ صحنه اعدام؟ در این نما، فقط عمل تماشا کردن سیاستمدار را می بینیم.
حالا می توان نمای دومی را که از رقص چند زن در زمین چمن یک ورزشگاه گرفته شده است، پس از نمای مذکور از این سیاستمدار قرار داد و به عبارت معروف «مونتاژ» کرد. نتیجه این می شود که بیننده تصور می کند سیاستمدار به جای تماشای مسابقه فوتبال، دارد رقص زنان را تماشا می کند. نمونه ای از این مونتاژ را در فیلمی که از افتتاحیه بازیهای آسیایی در قطر تهیه شده بود دیدیم. نماهایی از حضور آقای احمدی نژاد در جایگاه تماشاگران با نماهایی از رقص چند زن در افتتاحیه بازیها مونتاژ شده بود. در حالی که بعداً مشخص شد آقای احمدی نژاد در زمان برنامه رقص، در ورزشگاه حضور نداشته است.
پس در مورد یک فیلم، وقتی عبارت «مونتاژ» را به کار می بریم، به طور ضمنی داریم از حداقل «دو» نمای مجزا صحبت می کنیم. اما آیا در فیلم دست دادن آقای خاتمی با زنان ایتالیایی با نماهایی مجزا روبه رو هستیم؟ مثلاً آیا در نمایی تک نفره و از رو به رو، آقای خاتمی را می بینیم که برای مصافحه دارد دست خود را جلو می برد و در نمای دوم، نمای بسته ای از مصافحه یک دست مردانه و یک دست زنانه را که صاحبان آنها در خارج از کادر قرار دارند می بینیم؟
متأسفانه چنین نیست و آقای خاتمی و زنانی که ایشان با آنها دست می دهند در دو نمای مختلف نیستند و کل ماجرای دست دادن در یک پلان دیده می شود. صحبت کردن از مونتاژ در چنین صحنه هایی، صرفاً نا آگاهی ادعا کننده را با مفاهیم بسیار معمولی و ساده سینمایی نشان می دهد. ندانستن این مفاهیم از کسی که سالها وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است، جداً جای تأسف دارد.
برای کامل بودن بحث لازم است اشاره کنم تنها دو استثناء در مورد مونتاژی بودن «یک» پلان وجود دارد:
1-تکنیک پرده آبی که به پس زمینه فیلم مربوط می شود. مثل فیلمبرداری از سرنشینان یک اتوموبیل در استودیو و قرار دادن فیلم یک خیابان در پس زمینه آن به گونه ای که به نظر بیاید اتوموبیل در خیابان قرار دارد.
2- برقرار نشدن تماس بین سوژه هایی که در یک نما قرار دارند. مثلاً دو فردی که کنار هم نیستند و می خواهیم کنار هم بودن آنها را در «یک» نما نشان دهیم، نباید با یکدیگر دست بدهند یا یکدیگر را در آغوش بگیرند و یا با همدیگر کتک کاری کنند و... در غیر اینصورت طبیعی از آب در آمدن همین یک نما احتیاج به صرف هزینه ای هنگفت برابر هزینه دو سه فیلم سینمایی از نوع ایرانی آن را دارد که احتمالاً دست آخر باز هم ساختگی بودن آن قدری توی چشم خواهد زد. صرفنظر از هزینه میلیاردی چنین مونتاژی، متأسفانه سینمای ایران از تکنولوژِی انجام این کار محروم است و تنها کمپانیهای حرفه ای هالیوودی از پس انجام آن برمی آیند.
همانطور که می بینیم فیلم دست دادن آقای خاتمی با زنان ایتالیایی در حوزه این دو استثناء نمی گنجد.   منبع:وبلاگ صبح